گیتار کلاسیک یا آکوستیک
هیچ وقت شده از کسی بشنوید که گیتاری که پیش رویتان است، کلاسیک نیست، بلکه آکوستیک است؟ آیا از دور میتوانید این دو را از هم تشخیص بدهید؟ کدام برای شما مناسبتر است؟ آیا برای یاد گرفتن یکی باید آن یکی را هم بشناسیم؟ قطعههای آموزشی آنها چطور، با همدیگر تفاوتی دارد؟ گیتارهای کلاسیک و آکوستیک شباهت زیادی به هم دارند: هردوشان شش سیم دارند که روی میلارسلسیمی کوک میشوند و روی رودستهی هر دو نوارهایی به نام دَستان یا فْرِت هست که دستهی ساز را به بخشهای نامساوی تقسیم میکند. علاوه بر تفاوت این دو ساز در قطر دسته و شکل جعبهی کوک و جزئیات دیگر، جنس سیمهایشان نیز با هم فرق میکند که شاید بتوان گفت این مهمترین تفاوتشان است. سیم گیتار کلاسیک از پلاستیک (نایلون) و سیم گیتار آکوستیک فلزی است. سیم گیتار کلاسیک را آسانتر میتوان بر رودسته فشار داد و از همین رو این ساز در دست نوازندهی تازهکار آسانتر به صدا درمیآید. همین امر کافی است تا نوازنده بهجای آنکه بر فشار دست و جزئیاتی نظیر این متمرکز شود، فرصت بیابد تا روی یاد گرفتن نتها و آکوردها وقت بگذارد.
گیتار آکوستیک کمی تازه است و بیشتر در موسیقیهای امروزیتر به کار میآید. همانطور که گفته شد، سیمهای فلزی این ساز با نُک انگشتان کمی ناسازگار است، ولی بیشتر به نوسان درمیآید و درنتیجه صدایش هم بلندتر به گوش میرسد.
گیتار کلاسیک به روایتی در سدههای پانزدهم از سازهای اسپانیایی به نام ویوئلا و خیتِرن (گیتِرنا) مشتق شد و سپس در سدهی نوزدهم، بهدست آنتونیو تورِس خورادو تغییر کرد و به شکل امروزی در آمد. در 1947 هم سیمهای این ساز نایلونی شد. گرچه گیتار کلاسیک با دست و نُک انگشتان مهربانتر است، اما رپرتوآر این ساز وسیعتر، متنوعتر، و در بسیاری از موارد دشوارتر از نوع آکوستیک است. آهنگسازانی که تا پیش از سدهی بیستم برای گیتار کلاسیک موسیقی خلق میکردند، عموما بر این ساز تسلط داشتند، یا دستکم با نوازندهای از نزدیک آشنا بودهاند. از همین روست که بخش عمدهی رپرتوآر گیتار کلاسیک توسط گیتارنوازانی خلق شده که برای سازهای دیگر آهنگی نساختهاند.
در روزگار رنسانس از گیتار کلاسیک برای همراهی با صدای آواز و گروههای کوچک استفاده میشد. مجموعههای زیادی برای این ساز تدوین شد که انباشته بود از آثار کنترپوانی و مشابه با رپرتوآرهای ساز لوت. بسیاری از مجموعههای رنسانسی درواقع برای ساز ویوئلا (وی-او-ئِلا) نوشته میشد. کوک این ساز با کوک گیتار امروزی تفاوت داشت و از همین رو این رپرتوآرها برای گیتار امروز مناسب نیست و باید بازنویسی شود. آثار آهنگسازانی همچون لوئیز دمیلان، لوئیز دناربائس، آلونسو مودارا، دییگو پاسادور، میگل دفوئنیانا، و استبان داکا معمولا رپرتوآرهای نوازندگان گیتار را شکل میداد.
در دوران باروک تُنالیتهی دیاتونیک و کنترپوان تقلیدی (ایمیتاتیف) توسعه یافت و تزیینگری یا زینتپردازی در موسیقی باب شد (درست همانطور که در معماری و نقاشی و دیگر هنرها نیز همین رویکرد رایج شده بود). دوران باروک دوران توسعهی سازنوازی و پیچیدگی بود و هر روز فرمهای تازهای ساخته میشد. مهمترین آهنگسازانی که در دوران باروک برای گیتار کلاسیک موسیقی میساختند، فرانچسکو کوربتِا، گاسپار سانتز، روبر دِویسه، لودوویکو رونکالی، سانتیاگو دمورسیا، آنجلو میکله بارتولوتی بودند.
در دوران کلاسیک روند شکوفایی گیتار کلاسیک ادامه داشت و کسانی چون لوییجی بوکرینی، فردیناندو کارولی، فرانسوآ دفوسا، و فرانچسکو مولینو در کنار بسیاری دیگر در ردیف آهنگسازان گیتار کلاسیک جای داشتند. با اینهمه درخشانترین دوران گیتار کلاسیک، یا به قول معروف، دوران طلایی گیتار کلاسیک در سدهی نوزدهم شروع شد. دیونیزیو آگوئادو، خولیان آرکاس، خوسه بروکا، آنتون دیابلی، مائورو جولیانی، فرانسیسکو تارِگا، و دهها آهنگساز دیگر هر روز برای گیتار کلاسیک آثار تازه مینواختند. اگر به همین نامها توجه کنید، به جزئیاتی از سیر موسیقی در تاریخ نیز پی خواهید برد: در آغاز، بیشتر آهنگسازان گیتار، اسپانیایی بودند، سپس ایتالیاییها و فرانسویها جای آنان را گرفتند و باز در دوران رمانتیک، اسپانیاییها بازگشتند و عرصهی گیتار کلاسیک را درنوردیدند.
افزون بر آهنگسازانی که خودشان دست بر گیتار داشتهاند، شمار زیادی از آهنگسازان هم بودهاند که برای دوستان یا برای نوازندگان برجستهی دوران خود آثاری ساختهاند. از میان مشهورترین نوازندگانی که برایشان آثاری نوشته شده میتوان از اندرس سگوویا، جولیان بریم، جان ویلیامز، الیوت فیسک، و شَرون ایسبین یاد کرد.
هر نوازندهای برای رشد کردن و دست یافتن به والاترین درجههای نوازندگی و درک موسیقی به قطعههای متنوع و مناسب نیاز دارد. خوشبختانه هر دو گونهی کلاسیک و آکوستیک امروز بسیار رشد یافتهاند و اکنون برای هر دو گونه رپرتوآرهای متنوع و کافی داریم تا هر نوازندهای بتواند بهسرعت در سبکهای مختلف تجربه کسب کند و در نوازندگی تبحر بیابد.