موسیقی و روانشناسی استَنلی هال
گرَنویل استَنلی هال، روانشناس آمریکایی از پیشگامان علم روانشناسی در ایالاتمتحده بود. او به سِمَت نخستین مدیر انجمن روانشناسی این کشور برگزیده شد و نشریههای روانشناختی زیادی را اداره کرد.
استنلی هال بر این باور بود که بدویترین شکل ارتباط انسان با محیط و با خودش، به وسیلهی صدا ممکن میشود.
وقتی نوزاد به جهان پا میگذارد، معمولا با تولید صدا حضور خود را اعلام میکند و این بهواقع نخستین کنش عاطفی اوست. بهباور استنلی هال، عواطف کودک خیلی زود تغییر میکند و با استفاده از موسیقی مناسب میتوان او را به سوی درست سوق داد.
با همین استدلال میتوان گفت که:
آموزش موسیقی باید از همان نخستین سالهای کودکی آغاز شود.
در سدهی نوزدهم، یعنی دوران حیات استنلی هال، هنوز آموزش موسیقی کودکان معنا نداشت و برای همین، از ترانههای کودکانه و آوازنامههای ساده استفاده میکردند تا به کودکان موسیقی بیاموزند، چراکه آموزش ساز مستلزم نتخوانی بوده و هست.
امروز به لطف رهیافتهای آموزشیای چون ارف، میتوان آموزش موسیقی را با موسیقیهای سازی نیز شروع کرد، بیآنکه لازم باشد تا از همان اول کار به کودکان نتخوانی بیاموزیم.
بهاینترتیب، سازهای ملودیک و ارکسترال ارف به عرصهی آموزش وارد میشوند و کلاس موسیقی پر میگردد از از ملودی و ریتم.
نباید فرض کنیم که آموزش موسیقی فقط مساوی است با یادگیری مهارتهای اجرایی سازها. اگر برنامهی آموزشی موسیقی کیفیتی سزاوار داشته باشد، آنگاه هنرجو علاوه بر یادگیری ساز و آوار، هوش عاطفیاش نیز افزایش مییابد و با جهان بیرون و درون به واسطهی بدویترین شکل ارتباطی، یعنی موسیقی پیوند برقرار میکند.